جدول جو
جدول جو

معنی ذات اوشال - جستجوی لغت در جدول جو

ذات اوشال(تُ اَ)
اوشال جمع وشل به معنی آب اندک است. و ذات اوشال نام موضعی است بر طریق شام. نصیب در مدیح سلیمان بن عبدالملک گوید:
اقول لرکب صادرین لقیتهم
قفا ذات اوشال و مولاک قارب
قفوا و اخبرونی عن سلیمان اننی
لمعروفه من اهل ودان طالب
فعاجوا فأثنوا بالذی انت اهله
ولو سکتوا اثنت علیک الحقائب.
(المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذات الشمال
تصویر ذات الشمال
سوی چپ، جهت چپ، سمت دست چپ، دست چپ
فرهنگ فارسی عمید
(تُ اَ)
نام هضبه ای است به نجد و بدانجا چاهی. امرءالقیس گوید:
و تحسب سلمی لاتزال کعهدنا
بوادی الخزامی او علی ذات اوعال.
و گویندکوهی است میان دو علم به نجد. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُ اَغْ)
رودباری است به یمامه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تُ اَ)
موضعی است براه مکه در وادی موسوم به صفرا. و در سیر، ذات اجدال آمده است با جیم معجمه
لغت نامه دهخدا
(تُ اَ)
موضعی است نزدیکی بدر که رسول اکرم صلوات اﷲ علیه هنگام رفتن بدر بدانجا نماز گزارد و عبید بن حرث بن عبدالمطلب یکی از شهدای بدر نیز بدانجا مدفون است. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُ اَ)
نام موضعی نزدیک سرندیب که گرشاسب با مهراج آنگاه که بتسخیر سرندیب رفتند یکهفته بدانجا مقام کردند:
بیک هفته آنجاش آرام بود
کجا نام او ذات اوهام بود.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(تُلْ وِ)
نام زرهی رسول اکرم صلوات الله علیه را. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُضْ ضا)
موضعی به نواحی مدینۀ رسول صلوات اﷲ علیه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُشْ شِ)
دست چپ. سوی چپ. جهت چپ. طرف چپ. سوی دست چپ. (مهذب الاسماء). جانب چپ. (قاضی خان بدر محمد دهار). به چپ:
هم بتقلیب تو تا ذات الیمین
تا سوی ذات الشمال ای رب دین.
مولوی.
و صاحب غیاث از لطائف نقل کند مراداز ذات الشمال گنه کاران و کافران باشند چرا که نامۀاعمال ایشان را بدست چپ آید، و صاحب آنندراج نیز عین آن را نقل کرده است
لغت نامه دهخدا
(تُشْ شا)
ابن الاثیر در المرصع گوید: ’ذات الشام’شقشقۀ شتر است از آنرو که بر آن نقطه های سیاه باشدچه شام جمع شامه است و شامه بمعنی خال و خجک است
لغت نامه دهخدا
(تُلْ)
لقب معشوقۀ هارون الرشید خلیفۀ عباسی است که بحسن و هنر و دانش و دهاء مشهور است. و نام او خنث است و لقب ذات الخال ازآنرو بوی داده اند که خجگی دلکش بر لب زبرین داشت
لغت نامه دهخدا
دست چپ، گناهکاران که در رستخیز کردار نامه آنان را به دست چپشان دهند سوی چپ جهت چپ دست چپ: (هم بتقلب تو تا ذات الیمین تا سوی ذات الشمال ای رب دین خ) (مولوی)، گنهکار (زیرا نامه عمل وی را به دست چپ دهند)
فرهنگ لغت هوشیار